تاتا قیرّان گلیب
امروز و این روزها عجیب است
خیلی عجیب
پنج شنبه ی آینده مهم ترین امتحان زندگیم را دارم
سرنوشت ساز و تعیین کننده ... حتی مهم تر از کنکور چرا که من دیگر ١٨ ساله نیستم و آنقدر ها فرصت ندارم
امتحان دستیاری ...
مهمان های ناخوانده به خانه مان هجوم اورده بودند که با پیچیدگی بسیار بندگان خدا رفع حضور کردند
اقای دکترم مریض شده بود و حالش اصلا خوب نبود
پسرم و دلیل لطف خدا به من این روزها در خانه ای پر مورچه است و نگرانی ام یکی دوتا نیست
نرس امروز اورژانس سرخک گرفت دوحالی که از صبح من با او بودم ...
خدای من
میدانم یکجای خوبی ایستادی و این روزها را نظاره میکنی ...
کمک حالم باش
دوستم بدار که من پر از خطا بنده کوچک و لوس خودت هستم
راستی نوت های سال ٩٦ را میدیدم
رشد کردم ... اری کمی بزرگ شده ام ... کمک کن تربیتم کن و رب مهربانم باش
تا عزیز خلق و بزرگ عالم شوم ...
مهم ترین درس این روزهایم این است ؛
گاهی ما چیزی در دیگران میبینیم که بابتش عصبی میشویم و حرص میخوریم ...
خوب خودمان را بجوریم ... شاید ان خصلت در خود ما حضور دارد !
افوضوا امری الی الله ...
خدایا
نزار حیف شم ...
- ۰ نظر
- ۱۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۱:۱۲
- ۳۴ نمایش