قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

برآنم که باشم ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

قاب زندگی امروز

دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۴۰ ب.ظ

الان ؟

بله دقیقا همین الان ، وسط خونه تکونی وحشتناک اومدم و اولین وب رو تو زندگیم باز کردم 
من نمی دونم کسی اینا رو می خونه یا نه اما برای خودم خیلی ارزشمنده ...
این روزا فوق العاده درگیرم با خودم ذهنم آشفتس و موندم توکوهی از درسا 
صدای موسیقی آنه شرلی پیچیده تو خونه 
به خودم می پیچم و نگران آیندمم
ماجرای تلخی داشتم که شاید بعدا براتون نوشتم اما باعث شده که اشکام هنوز جاری باشن 
این روزا میگذره مطمئنم 
حالم خوب می شه و کسی میاد که باید بیاد 
کسی که آروم بشم باهاش 
خودم می دونم که علائم افسردگی دارم هنوز اما نتونستم کامل از پسش بر بیام 
الان ! دقیقا همین الان نیاز دارم به کسی که حرفامو بهش بزنم ، سفت بغلم کنه و منم اشکام بالاخره بند بیاد 
نمی دونم چی درسته چی غلط و احساس می کنم داره آسیب بزرگی به زندگیم زده میشه 
آسیبی که ممکنه منو پرت کنه پایین 
از خدایا جانم می خوام که کمکم کنه 
أمن یجیب مضطر اذا دعاه و یکشف السوء
این پست تلخ بود کمی اما پست بعد تعلق داره به منو زندگیم :)))))🎈 
.
.

  • دکترک بهاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی