قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

برآنم که باشم ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

به حق همین ماه به حق همین بارون

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۴۶ ب.ظ
.
.
امروز از صبح با گروهی از دخترا سرکار بودیم 
یکیشون تعریف می کرد که دختردایی و پسرخالش با هم بعد سه سال عقد ازدواج کردن ، با هم نساختن و جدا شدن و حالا پسر خاله جان دوباره ازدواج کرده دو ساله و بسیار خوشبختو و راضیه در حالی که دختردایی در خونه مونده و همچنان معتقده که هیچکس نمی تونست با شوهر سابقش زندگی کنه چون اون دیوانست 
هجومی از نظرات پیش میاد طبیعتا 
حداقل تو مغز من 
- ایراد از هر دو بوده  از دختره بیشتر که نساخته صبر نکرده و راهکار به خرج نداده 
- پسره تازه روش زنداری رو یاد گرفته و مواظبم هست که زندگی دومش متلاطم نشه 
- این دو تا با هم ترکیب خوبی نداشتند و هر کدوم مدل خاص خودشون بودن 
- حالا دختره چی کار کنه ...
و این آخرین و تلخ ترین قضیه ایه که تو ذهنم مونده 
از صبح بارها و بارها بهش فکر کردم 
بارها و بارها 
ترسیدم از اتفاقش 
دعا کردم برای هیچکس پیش نیاد و البته دعا کردم دختره هم خوشبخت بشه و زودتر از وضعیت فعلیش در بیاد 
.
و بعدش خودم موندم 
که من چی ؟ من اگر جاش بودم چی ؟
من تحمل می کردم ؟ مشاوره میرفتم ؟ با خودش صحبت می کردم ؟ همون دفعه اول دعوا جا میزدم و عطاشو به لقاش می بخشیدم ؟ داد می زدم ؟ گریه می کردم ؟ 
و بعدِ بعدِ بعدش ، اگر میدیدم با یکی دیگه خوشبخته و من نیستم ؟ اگر فرضا متوجه میشدم اشتباه کردم ولی دیر شده بود ؟ اگر موقعیت دیگه ای برام دست و پا نمیشد ؟ اگر و اگر و اگر 
اما حقیقت اینه که من خودمو میشناسم تا حدودی 
من آدم کَندن به این راحتیا نیستم 
آدم ول کردن و رفتن زود هنگام
من صحبت می کردم مشاوره میرفتم گریه میکردم و نهایت تلاشمو میکردم که خراب کننده نباشم بلافاصله 
اشتباهم میکردم البته 
اما اشتباهی که قطعا ناخواسته بوده و نهااایت تلاش و توانم برای درست شدن و نه خراب شدن 
و خوب 
با توجه به این قضایا خیلی از خدا کمک می خواستم و اگر قسمت به ادامه نمیشد 
مطمئن بودم که خدا اشتباهامو میبخشه و بخاطر دیدن نهایت تلاشم و عشقی که به زندگی دُرُست دارم قطعا موقعیت های بهتری نصیبم می کنه و حواسش به من و اشکام و دعاهام هست به حق همین ماه رجب 
.
و به راستی انسان را چه میشود که به زیر سنگینی کلمات و افکارش له نمی شود ؟ 
اگر اشکمان سرازیر نشود چگونه سبک شویم ؟
.
.
عجب بارونی 
عجب بهاری 
عجب سالی 
عجب دختر خانوم خوشگل و خوشحال وخوش بینی 😇
.
دعا کنید اعتکافم درست شه 
دعا کنید گشایش حاصل شه و نتیجه دعام به بهترین شکل و بهترین زمان حاصل به حق همین ماه رجب به حق همین بارون 
.
.
پرانتز را باز کنید 
امروز  و از این به بعد دلمان و دعایمان این است اینترن رزیدنت اطفال و رین اس  و رزیدنت اطفال به حق همین ماه رجب و همین بارون و بارون اونروز امامزاده
پرانتز را ببندید
.
به رنگ بهارِ بهار 
دوست دارم نقدم کنید با کامنت دو نقطه دی 
  • دکترک بهاری

نظرات (۱)

  • نفر هفتادوسوم
  • سلام 
    دعوتید به ابرگروه تلگرامی وبلاگنویسان
    آشنایی با وبلاگها و پست های جدید
    شرکت در نظرسنجی وبلاگ برتر
    مصاحبه با وبلاگنویس ها

    لینک ورود به گروه در وبلاگ هست
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی