وصله پینه های دلِ یک عدد ماهی (٤)
دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۵۰ ب.ظ
.
.
قسمت چهارم
رگ خواب
.
.
آهای خبردار ، مستی یا هشیار ، خوابی یا بیدار
.
.
ماشینو که پارک می کنم یه گربه می پره جلوم
سیاهه با چشمای سبز روشن
زل زده بهم
.
آهای غمی که مثل یه بختک رو سینه ی من شده ای آوار
.
روپوش پوشیده حاضر و آماده میرم سر مورنینگ که کنفرانس با منه
بیمار خانوم چهارده ساله
اولین بارداری ، اولین هفته ی ترم سه
دچار چسبندگی جفت ، دیابت بارداری و هایپرتیروئیدیسم
مِین کامپلِین: تنگی نفس و ضربان قلب شدید و هموراژی
.
مورنینگ هنوز تموم نشده که گوشیم زنگ میخوره
خانوم دکتر مریض تخت صد و پنج بیهوش شده
سطح هشیاریشم هر لحظه میاد پایین تر
میرسم سر تختش
ایست قلبی کرده
اعلام کد نود و نه
- اتند کجاست ؟
نیومده امروز خانوم دکتر ، عیده ها
- دکتر مرتضوی کجاست ؟
ایشونم هنوز نرسیده
.
وایسادم بالای سرش
دخترک ناز چهارده ساله با موهای خرمایی
دستامو محکم به قفسه سینش فشار میدم
.
برگرد
.
رویا برگرد
.
.
آهای غمی که مثل یه بختک رو سینه ی من شده ای آوار
از گلوی من دستاتو بردار ، دستاتو بردار
.
تمام بدنم درد می کنه
چهل دقیقه احیای بی وقفه
قطره های گرم روی دستام
اشکام همینجوری میریزن
.
خانوم دکتر مریض برگشت
.
نفسم دیگه بالا نمیاد
درحالی که سعی می کنم دستام نلرزه دستورشو نوت می کنم تو پرونده و پله هارو میدوام پایین
جلو در پاویونم که میبینتم
.
چی شده ؟
داد میزنم
.
کجا بودی تا حالا ؟
.
با چشمای گرد میگی
تا حالا ؟؟ هنوز ساعت هفت و نیم نشده
.
بغضم می ترکه
.
اون دختره که مریضم بود داشت میمرد
با بچش
.
-زندس ؟
.
سرمو تکون میدم و میشینم رو پله ی جلو در
.
می خندی ، می خندی و میگی
خوب حالا که به خیر گذشت ، بچه شدی ؟ مگه اولین دفعه احیاته ؟
.
سرمو میندازم پایین
آروم میگم
.
این فرق داشت
دوسش دارم دختررو
.
نگاه می کنی
.
-کاش منم اینجوری دوست داشتی
.
میگم
دوست داشتن یه چیزه
تعهد و توقع و فکر و خیالی که میاره یه چیز دیگه
طاقت قلبت برای دوست داشتن یه چیز دیگه
قلبم طاقت دوست داشتن کسی و ترس از دست دادنشو نداره
طاقت نگرانی برای محبوبو نداره
.
بلند میشی و میری
.
سرمو میزارم رو زانوم و تو دلم میگم
.
تو ام طاقت دل منو نداری
دیدی چه زود جا زدی
.
که صدام میکنی
مثل همیشه
.
- خانوم دکتر
.
سرمو بلند می کنم
.
بطری آبو میدی دستمو میری
همینطوری که داری میری میگی
.
- تا پنج دقیقه دیگه بالا سر تخت صد و پنج میبینمتون
فردا صبحم مورنینگ با شماست
.
آهای غمی که رو سینه ی من شده ای آوار، از گلوی من دستاتو بردار ...
.
.
- ۹۶/۰۱/۲۸
- ۷۹ نمایش