دور گردون
.
.
یه روزایی حس می کنی که بدترین مشکل برات پیش اومده ، نفست تنگ میشه از غصه و کاری از دستت بر نمیاد ، ذهنت دیگه یاری نمیده و هرچقدرم اشک می ریزی انگار نه انگار ، خبری از سبک شدن نیست
وای به اون روز که دنبال مقصرم باشی
اما وقتی خوب به اطرافت نگاه می کنی ، به زندگی آدما ، به سرنوشتشون و حرفای دلشون
میبینی که چقدر همه چیزو جدی گرفتی
چقدر خداتو فراموش کردی و همش دنبال خودخواهیا و زرق و برق این دنیا بودی ، چقدر محدود بودی که هیچ مشکلی نداشتن رو حق خودت می دونستی و میون این همه نعمتی که خدا داده بهت ، با کوچکترین بالا پایینی جا زدی ... از مادری که بعد از مرگ پسر چهارسالش ، حالا دختر هشت سالشو خودش گذاشته تو خاک
از خانومی که تو ماه نهم بارداری ، به جای گذاشتن بچه ی خوشگلش تو بغلش ، حالا خبر پرکشیدنش به آسمون رو بهش می گن
از آدمی که تا دو سال پیش چقدر اوضاعش خوب بوده و سر یه اتفاق الان توان هیچی رو نداره
و خیلی چیزای دیگه
اینجوری میفهمی که اینجا ، موقتیه و گذر کردن از آدما و اشتباهاتشون هم راحت تر میشه
یه جورایی انگار دلت می سوزه براشون
انگار توقعت میاد پایین و میفهمی که آدما خودشونن که به خودشون ظلم می کنن
وگرنه اگه مطمئن باشیم به وجود یه قدرت بالاتر و مهم نبودن خونه ی فعلیمون ، همه چی ساده تر میشه
وقتی اینطوری به دنیا نگاه کنیم ، متوجه میشیم که هرکسی ، بسته به میزان صبری که خدا تو وجودش گذاشته و البته بسته به تصمیماتی که تو زندگی میگیره امتحانایی رو پشت سر میگذاره و سختیایی میاد سراغش و بالا پایین زیاد می بینه تو مسیرش
از این قسمت زندگی نمیشه شونه خالی کرد؛
اما مهم اینه که چقدر تو این مسیر دل بشکونیم
چقدر ظاهر و باطنمون با هم فرق کنه و چند رنگ باشیم
چقدر صبر کنیم یا ناسپاسی
چقدر و چقدر و چقدر
اینا رو نوشتم که خودم یادم بمونه
که راحت بگذرم
که دلمو بزرگ کنم
و من خودم باشم ، چه خوبم چه بد ، من ماهیم ، نباید عوض بشم میون این همه آدم رنگی رنگی
نباید هرکاری کنم بعدش توجیه کنم خودمو ، دلمو ، وجدانمو ... #دوباره_طولانی_شد😁🙏
#تجربه_های_جدید_آدمای_جدید
#جدی_نگیر
#دائما_یکسان_نباشد_حال_دوران
- ۹۶/۰۲/۱۸
- ۱۶۶ نمایش