قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

برآنم که باشم ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

همینجوری

شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۳۵ ق.ظ

.

.

اولین سحر ماه رمضون امسال دو سه ساعت دیگه می رسه 

و من که دلم پر کشیده واسه " اللهم انی اسئلک باسمک" 

از برنامه ی درسیم خیلی عقبم اما میشینم کتاب چهار اثر اسکاول شینو  می خونم واسه خودم 

خوب راستش زندگی برای همیناس که جذابه دیگه 

همینجا ، کنج اتاق طلاییم نشستم ، هیچ خبر از فردا ندارم اما برای سه ماه آیندم نگرانم 

برای سه سال آیندم نگرانتر و برای پنجاه سالگیم وحشت زده 

اما 

من خدا رو دارم و مطمئنم اجابتم می کنه 

در زمانی عالی با شیوه ای عالی برای زندگی عالی 

و خوب از جهت دیگه ام 

هر کیم بود دیگه کم آورده بود جلو خواسته ی من 

خدای قشنگ مهربون خودم 

آرزومو بی کم و کاست میخوام و میخوام زودتر موقعیتش رو برام فراهم کنی 

.

.


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۶/۰۳/۰۶
  • ۱۰۳ نمایش
  • دکترک بهاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی