قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

برآنم که باشم ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

امروزو عشقه

۱۴
اسفند
 
خب ... 
امروز از کجا شروع شد ؟
یک چشممو که باز کردم قرار بود برم دانشکده برا یکی از بچه ها روانشناسی هیلگاردو توضیح بدم برای آزمون جامعی که داره ، دیر شده بود و استرس داشتم ، زنگ زدم بهش برا عذرخواهی که دیدم گفت من خواب موندم 
و من رو ابرا بودم هوورا^__^
دو کلاس داشتم ساعت یک که هرکاری کردم نتونستم برم نفسم از غصه بند اومده بود 
چرا ؟
چون وحشتناک نگران آیندمم 
چون فردا شب به یه عروسی مزخرف دعوتم و برای مدل مو هام نگرانم ( تعجب نداره بخاطر شب بیداریام موهام خیلی ضعیف شده )
و بخاطر اینکه سر یه مشکلی حس میکنم خدا منو اذیت کرده خیلی ... حس می کنم تو دنیای به این بزرگی چرا من ؟ بخاطر کدوم گناهم ؟ و ...
سه عوضش چه کردم پاشدم رفتم سینما 😁
بلیط خریدم دیدم یه ساعتی وقت دارم هنوز پس رفتم و یه پاستا آلفردو خوب خوردم و از اون بالا به مردمو هیاهوشون زل زدم
چهار رفتم سر سانس خودم و فیلم اکران نشد 
اما من حالم خوب شده بود ... 
پس پاشدم رفتم مرکزخرید 😁
شوخی که نیست هم عید داره میاد هم تولدم 
پنج 
سه تا پاساژو زیر و رو کردم 
شش 
مامان زنگ رد گفت کجایی برو مرکز خرید منم دارم میام 😶
منم که دختر حرف گوش کن 
یه بار دیگه کل پاساژو زیر و رو کردیم دوتایی و الان از زور پادرد نمی تونم حتی صاف راه برم 
هفت 
کفش و تونیک پر 🎈
بستنی شاتوت با مامان هستی
هشت 
تصمیم گرفتم تو کار و درسم جدی تر باشم 
از این به بعد به تاریخ ١٥ هر ماه برنامه تفریحی خوشگل مشگلی برای خودم دارم 
ایده داشتین خوشحال میشم 
نُه

که می گوید مایوس نباش
من امیدم را در یاس یافتم
مهتابم را در شب 
عشقم را در سال بد یافتم 
و هنگامی که داشتم 
خاکستر میشدم 
گر گرفتم ...

احمدشاملو
ده 
کتاب عشق سال های وبا رو از گابریل گارسیا شروع کردم 
یازده 
دلم داره همچنان می ترکه و دخترک گریون دل آشوبم اروم نمیشه هرچقدرم که خانوم منطقی وجودن براش توضیح میده که خدا دوستت داره باورش نمیشه ؟
خدایا جانم 
توروبه حرمت خانوم فاطمه زهرا توروبه دستای خالی ناامید توروبه کلام قرآنت و به ارحم الراحمین بودنت آرومم کن ، هوامو داشته باش ...
یازده 
قرار آیمون ❤️
کُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ ۚ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا(اسرا٢٠)
هم مومنان و هم کافران  و درواقع همه و همه از عطای پروردگار بهره میگیرند و نعمات و داده های پروردگار به شرط شناخت اسباب و علل برای هیچکس ممنوع نیست 
 .
.

  • دکترک بهاری

درددل

۱۲
اسفند

یادمه یه روزی اون برام نوشته بود

 خیال کردی نهنگ ها نمی دانند به ساحل رفتن یعنی مرگ ؟ 

خیال کردی به عاقبتش فکر نکردم که میگویم دوستت دارم ؟...

یادمه  که اون لحطه هم مثل همین الان چشمام پر از اشک بود 

عصبانی بودم دلگیر بودم و دستام میلرزید اما 

منتظر یه حرکت واقعی بودم که جلوی تمام دنیا وایسم بخاطرش و بعدش ، بعد از این وایسادنه سنگامو باهاش وابکنم ... دلگیریامو رفع کنم عصبانیتمو با محبت عوض کنمو سفت دستامو حلقه بزنم به دستاش تا نلرزه ... 

میفهمین این یعنی چی ؟ یعنی خود عشق 

یعنی یه لحظه هم به نبودنش و نداشتنش فکر نمی کردم 

من ، من اصلا آدمی نیستم که راحت دل بکنم 

که فراموش کنم 

اما الان ، الان که تموم شده ماجرا ... خیلی وقته 

می فهمم که خدا دوسم داشته ... خیلی زیاد 

اما دارم ار غصه ی اینکه حالا باید چی کار کنم ؟ یعنی من انقدر بد بودم که خدا برام اینجوری خواست و خیلی چیزای دیگه می ترکم 

رهگذر ، میشه برام دعا کنی ؟ برای دلم ؟...

شاید موقت 


خوشحالیای امروز :

١. امامزاده خوبم 

٢. مانتو

٣.کتاب خیلی خوبی رو تموم کردم 

٤. خوشحالی پدربزرگ

٥. راضی بودن مامان هستی


آیه :

انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ وَلَلْآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَکْبَرُ تَفْضِیلًا   (اسرا٢١)

نگاه کن ، همونطور که در دنیا بعضی را بر بعضی برتری بخشیدیم در آخرت هم بعضی بر دیگران برتری دارند با درجاتی بسیار عمیق تر و دقیق تر ...


  • دکترک بهاری

دل مشغولی من

۱۱
اسفند

.

.

خواسته های زیادی از دنیا دارم 

ومی دونم که خواسته هام واقعیه ، مثلا یه قصر شکلاتی نمی خوام یا یه غول چراغ جادو 

من وضعیت زنای امروز جامعه رو می بینم و می فهمم که افتضاحه ... زنایی که بخاطر عدم اعتماد به خودشون یا هر علتی دست به چه کارها که نمی زنن ...

زنایی که اگر از یه زندگی بیان بیرون تقصیر کم طاقتی خودشون بوده ...

زن هایی که زحمتای تو خونشون دیده نمیشه و همیشه ترس دارن 

از تنهایی ، از بچه دار شدن از بچه دار نشدن از بی پولی یا حتی از پولداری 

و به همون نسبت خانوم های استادمو ستایش می کنم 

خانومایی که درس خوندنشون مانع زندگی خانوادگیشون نشده و ازدواجشون هم باعث نشده جا بزنن 

وقتی نگاهشون می کنم بابت وجود همچین خانومایی که با وجود همه مشکلات تونستن خونه و بچه و همسر و درسو با هم ببرن جلو یه دنیا افتخار می کنم  وبه خودم تشر می زنم که از پسش بر میام ؟

وقتی لبخند می زنن در عین قدرت و تجربه به این فکر می کنم که چه مردی تونسته پا به پاشون بیاد ؟ طوری که هر دو ستودنی شدن ؟

من خیلی زحمت دارم تو راهم 

خیلی راه نرفته دارم ، دوست دارم تک تک جاهای دنیا رو ببینم و دوست دارم تو این دریایی که افتادم درست شنا کنم و انسان باشم ، دلم می خواد کلی از اخلاقای نه چندان خوبمو از بین ببرم و کلی چیزای خوب یاد بگیرم ، دلم ساز می خواد عکاسی می خواد یادگرفتن زبون های جدید ، خوردن غذاهای جدید ، دیدن کیسای جالب پزشکی دوستای خوب  و دلم می خواد به خیلیا کمک کنم ، دلم می خواد بنده خوبی باشم ... همه این خواسته ها بی طاقتم کرده اما اینم می دونم که فقط تو قامت عشقه که میشه سختی کشیدنا قشنگ بشه

فقط با عشقه که میشه بی انگیزگیا درست شه فقط عشقه که کاری می کنه تا همه چیز  پرخاطره بشه ، بمونه و بسازه ...

کاش بیفته اون اتفاقی که باید

یعنی  وقتی پنجاه سالمه از خودم و راه و همراهم راضی هستم؟ خوشحال هستم ؟🎈

قرار آیه مون ❤️ 

إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا

إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا

وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا

إِلَّا الْمُصَلِّینَ

آیه ١٩ تا ٢١ سوره معارج 

تو این سوره و ایات تاکید میشه که انسان عجول و حریص خلق شده ، هنگامی که درد و رنجی بهش میرسه بی طاقته و گریه و زاری می کنه و در هنگام رسیدن خوبی هم اونو از بقیه منع می کنه و بخیل میشه به جز مصلین 

مصلین ویژگی های زیادی داره که تو حدود ده ایه بعدش گفته میشه خودتون بخونین اگه خواستین 😅

خدایا آرامش بده و صبر ...

  • دکترک بهاری

از وقتی یادم میاد آدم حساسی بودم ، خیلی حساس ، اونقدر که از ترس اینکه اونجوری که باید نباشم از دوم ابتدایی ناخن می جویدم ، انقدر که خیلی از شبا رو یواشکی زیر پتو اشکام اومدن ، اون حدی که یادم نمیاد برای گرفتن عروسک یا هر خواسته ای گریه کرده باشم اما برای اینکه خواهرم تنبیه نشه یا مادرم چرا ناراحته گریه کردم اما دختر بزرگ خانواده و نوه بزرگ خانواده بودن نکته های مثبتی ام داشته  

مامان جان حواست به این بچه ها باشه تو عاقلتری 

بابا من به امید تو فلان کارو ول کردما حواست هست عزیز دلم ؟

آبجی بهم کمک می کنی ؟ و... 

اینکه بده یا خوب نمی دونم ، معتقدم  این شرایط و این خانواده بهترین پتانسیل شخصیتی رو برای من ایجاد می کرده که خدایا جانم منو اینجا گذاشته 

اما خارج از این صحبتا 

تو موقعیت الانم و بخاطر ساین های بیماری که دارم تو خودم می بینم باید بلند شم و زندگیمو عوض کنم 

اینجوری نمیشه ... ویست تایمم خیلی زیاده و  از طرفی خوش هم نمی گذره 

پس خودتو بشکون دختر جون 

پای تصمیمات وایسا

از این به بعد وبلاگ راس ساعت یازده شب اپدیت میشه 

و هر دفعه براتون یه آیه از قرآن هم می زارم 🎈

رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ ۚ إِنْ تَکُونُوا صَالِحِینَ فَإِنَّهُ کَانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُورًا

خدا به نیت های درونی ما آگاهه و اگر نیکوکار باشیم خداوند بخشنده است برای توبه کاران (اسرا٢٥)

این آیه درباره نیکی به پدر و مادر اومده که اگه سهوا یا بدون نیت در قبالشون اشتباهی بکنی خداوند می آمرزه 



  • دکترک بهاری

الان ؟

بله دقیقا همین الان ، وسط خونه تکونی وحشتناک اومدم و اولین وب رو تو زندگیم باز کردم 
من نمی دونم کسی اینا رو می خونه یا نه اما برای خودم خیلی ارزشمنده ...
این روزا فوق العاده درگیرم با خودم ذهنم آشفتس و موندم توکوهی از درسا 
صدای موسیقی آنه شرلی پیچیده تو خونه 
به خودم می پیچم و نگران آیندمم
ماجرای تلخی داشتم که شاید بعدا براتون نوشتم اما باعث شده که اشکام هنوز جاری باشن 
این روزا میگذره مطمئنم 
حالم خوب می شه و کسی میاد که باید بیاد 
کسی که آروم بشم باهاش 
خودم می دونم که علائم افسردگی دارم هنوز اما نتونستم کامل از پسش بر بیام 
الان ! دقیقا همین الان نیاز دارم به کسی که حرفامو بهش بزنم ، سفت بغلم کنه و منم اشکام بالاخره بند بیاد 
نمی دونم چی درسته چی غلط و احساس می کنم داره آسیب بزرگی به زندگیم زده میشه 
آسیبی که ممکنه منو پرت کنه پایین 
از خدایا جانم می خوام که کمکم کنه 
أمن یجیب مضطر اذا دعاه و یکشف السوء
این پست تلخ بود کمی اما پست بعد تعلق داره به منو زندگیم :)))))🎈 
.
.

  • دکترک بهاری

اولین مطلب من

۰۹
اسفند

سلام 

از امروز تصمیم گرفتم که قصه های زندگیمو ، شور ترش شیرین و تلخ براتون بنویسم 


#همین🎈🎈

  • دکترک بهاری