قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

برآنم که باشم ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

ادامه

۱۵
مهر

یاد دو سال پیش افتادم بهت میگفتم من گل تازه خیلی دوست دارم 

کلللللی قصه میگفتی و خاطره که تهش بگی من انقد برات گل خشک میخرم تا تو بگی غلط کردم من گل نمیخوام ...

 دو سال پیش میگفتی شاید من وزیر بشم ، زن یه وزیر باید پوشیده باشه کامل ، حق نداری میری عروسی پسر داییت روسری تو در بیاری حتی تو خانوما ، حق نداری ارایشگاه بری  

بعد  خودت به همکارای خانومت تو چت  

 میگی گلم ...

اومدم خونه با دو تا گل 

و تموم ...

  • دکترک بهاری
  • دکترک بهاری