قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

برآنم که باشم ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

...

  • دکترک بهاری

برادرم میم  ٩ ساله است 

دیروز با دلخوری راه میرفت ... رفتم کنارش که ببینم چه شده 

گفت : چیزی نیست دارم راه میرم !

گفتم : باشه بیا بریم اتاق من راه برو....

مقداری بالا پایینش کردم تا حرف بزند و در نهایت حرف عجیبی زد 

گفت : آبجی من هر روز سعی میکنم پسر خوبی باشم اما هنوز از خودم راضی نیستم ! 

نمیدانم اندازه من تعجب میکنید یا نه ! 

ما شبیه هم بودیم !

  • دکترک بهاری

روزهاى زمستان ٩٩ را با اشک و غر و لبخند و تفکر میگذرانم 

اینترن نشده ام و نمره ی اطفالم نیامده ... 

اطفال کذایی که حداقل ٢٠ روز برایش درس خواندم ... 

غرش را به خانواده ام زدم کنار همسرم اشک اش را ریختم ، بیقرار شدم استرس کشیدم و نتیجه ...

امان از ذهن نتیجه گرای من ... 

دیروز با دکتر روانشناسی حرف میزدم ... یکی از دوستان جدیدم ... 

من میگفتم زندگی اثر است ... اثر ... من میخواهم موثر باشم ... 

خدایا خواسته ام به خودم میاید ؟ 

خواسته ام را انگشت اشاره به عمل میرساند یا مرد کهکشانیم ؟ 

نمیدانم ... 

خدایا 

ایمانم را قوی کن ... قوی تر ... نگاهم کن و در راهم یاریم کن... 

خدایا من انسانم ... اما حیف نیست وقتی انقدر فکر خوب دارم و کنار خودت ماندم متوسط و قانع باشم به اثرم ؟ 

خدایا 

کمکم کن 

یعنی میشود ؟ 

 

  • دکترک بهاری

#سریال ٦ قسمتی undoing تموم شد 

بازی نیکول کیدمن ( که من تازه شناختمش) 

یه زوج پولدار متشکل از روانکاو و یه متخصص سرطان اطفال 

شیک و خونه ی قشنگو و همه چی عالی 

تو جلسه انجمن مدرسه یه زن بهشون اضافه میشه با حالت های اغواگرایانه و یه معصومیت نهفته ! 

همون زن همون شب با یازده ضربه چکش توی سرش کشته میشه و همون شب بابای خانواده برای سمینار پزشکی شهرو ترک میکنه !

داستان میچرخه و میچرخه 

پلیس به اینکه قتل توسط این خانواده انجام شده مشکوک میشه و بعد از بازجویی ، به زن میگن که شوهرش مدتیه اخراج شده و بدهی بالا اورده و یه بدبخته تمام عیار شده که با خانواده مریضاش ارتباط برقرار میکرده ! 

شوهره پیداش میشه و اعتراف میکنه با زن اغواگر ارتباط داشته و ازش بچه داره اما کشتنش رو کتمان میکنه 

این وسط تو کتمان ها جوری وانمود میکنه که حتی به زنش و به پسرش ! هم برای قتل اون زن شک داره ! 

تو فیلم هم با صحنه های شب گردی نیکول کیدمن و شبیه سازی قتل و یه سری حرفای ضد و نقیضش مخاطب هم حس میکنه اون قاتله ...

و در نهایت با هوشمندی نیکول ، اینکه قتل کار شوهره بوده لو میره و بیان میشه که اون از بچگی اختلال روانی عدم وجدان و احساس داشته !

  • دکترک بهاری