قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

زنى آخر شب ها می نویسد...

قصه های دکترک بهاری

برآنم که باشم ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

روزهاى عجیب

۳۱
مرداد

سلام 

نمیدونم کسی اینجا رو میخونه یا نه اما خودم سالی دو سه بار سر میزنم و از گذر زمان تعجب میکنم 

اسفند ٩٥ اینجا اومدم و الان ، شهریور ١٤٠٠ 

خب 

اون موقع دخترک زخمی و تنهایی بودم که گوشه اتاق طلایی اش تو یکی از خیابون های تهران از آسیب نامزد سابق و تشنج تو خانواده و فشار درسی پناه آورده بود اینجا 

٩٦ یه کم اوضاعش بهتر بود از همون سفرای اولش که از خندیدنم تعجب میکردم تا عوض شدن مقطع و رفتن به بیمارستان 

آشنا شدن با عشق ... عشقی که خودم روش این اسمو گذاشتم 

٩٧ سال تلاطم بود عید نامزد سابق دوباره اومد و رفت ! ، بعدش  عشق اومد سراغم و خواستگاری و بعد رهام کرد و منی که داشتم از ٩٤ و زخم ادم قبلی به جای خودسازی فقط دورمو شلوغ میکردم یا رو بقیه ادما حساب میکردم زخمی تر شدم یه جور بدبخت و پر التماس و طلبکار از زمان 

شوهرمم البته خواستگاری کرد ... 

گذشت 

٩٨ با خرمشهر شروع شد ، بعدش بهترین سفرای عمرم با عشقم 

لرستان ، آق قلا ، لرستان ... 

و خاک بتیه ... و آبان با عشقم خداحافظی کردم و با شوهرم ازدواج کردم 

شب قضیه بنزین پیش اومد و قطعی اینترنت و و و 

دی ماه عقد کردیم و فرداش قاسم سلیمانی رو کشتن 

بعد هواپیما رو زدن بعد کرونا اومد و بعد و بعد و بعد 

٩٩ سال افتادن تو مسیر زندگی نباتی بود 

دنبال تالار و عکاسی و ارایشگاه و لباس عروس و جهاز تو اوج کرونا 

تموم کردن درسای نصفه کاره ، رفتن تو خونه خودم 

کتاب و کتاب و گریه و سعی بر اینکه زندگی رو بگیرم دستم ... 

و ١٤٠٠ سال اینترن بودن ، باردار بودن ، درس خوندن و کاراییه که تو ٩٤ تا ٩٨ گند زدم بهشون 

حالا 

میخوایم خونمونو عوض کنیم و تو این گرما سه تایی افتادیم دنبال خونه ... 

یادمه یه روز اومدم اینجا از خونه ای نوشتم که مامانم بره توش چون نوساز و با اسانسور و قشنگه و شد 

دعای شما و خواست خدا و هرچی ... شد و ما رفتیم اونجا ... 

کاش الان برای خودمم بشه ... 

تو این گرونی با زندگی دانشجویی دو تا اینترن که حالا داریم میشیم سه تا خیلی سخت شده زندگی برام 

فشار مالی دین و ایمون و خود شناسی و اخلاقمو تحت تاثیر قرار داده 

خدایا 

خدایی کن برامون ... 

خیلی به نظرم امسال سخت و حیاتیه ... 

راستش میخوام ازمون هم بدم 

مهمترین ازمون درسی زندگیم ... 

کاش به حق نجمه خاتون خدای بزرگ کمکم کنه و بهتر از چیزی که میخوام رخ بده 

 

 

یعنی میشه ؟

خونه 

ازمون 

فرزند سالم صالح

 

اینترنی 

همسرم 

....

  • دکترک بهاری